قبلا ها فامیل گوشت آدمو میخورد استخون رو دور نمینداخت.........
؛؛؛؛
؛؛؛؛
؛؛؛؛؛
؛؛؛؛؛
؛؛؛؛
؛؛؛؛
؛؛؛؛؛
؛؛؛؛؛؛
؛؛؛؛؛
اما الان به علت گرانی پوست و استخون هم میخوره در بعضی موارد دیده شده دندون هم خورده بعله اینجوریاااااااااس.
قبلا ها فامیل گوشت آدمو میخورد استخون رو دور نمینداخت.........
؛؛؛؛
؛؛؛؛
؛؛؛؛؛
؛؛؛؛؛
؛؛؛؛
؛؛؛؛
؛؛؛؛؛
؛؛؛؛؛؛
؛؛؛؛؛
اما الان به علت گرانی پوست و استخون هم میخوره در بعضی موارد دیده شده دندون هم خورده بعله اینجوریاااااااااس.
گودزیلا یعنی دختر خاله ی من
تو محلشون یه سگ دارن که همه ازش میترسن
نمیدونم چه بلایی سر سگه اورده که سگه اونو دیدنی میترسه :|
صدای باز شدن در ورودی خونمون اومد کسیم کلید نداره که بخواد بیاد
میگم بابا دزده؟؟؟!!!
میگه برو ببین دزده یا نه!!!!
فک کنید اون موقع من 10سال داشتم..
به نظرتون دنبال بابای واقعیم بگردم؟؟
امـروز تـو متـرو وارد سـِیلی از جمـعیت شـدم تـو هـمون هُـل اول کـه دادن شِکَـمَم چسـبید بـه شِـکَم یـه خـانـومه
هـیچی دیگـه سـریع بـا هـم هـماهنگ شـدیم وقتـی مـن میخواسـتم نفـس بکشـم شـکممو میـدادم تـو ؛ اون مـیداد بـیرون... وقتـی اون میـخواس نفـس بکـشه شکمـشو میـداد تـو ؛ مـن میـدادم بیـرون
بـله یـه همچـین همـوطنای فهـیمی داریـم مـا o_O
یه پسر خاله دارم ۴ سالشه
به تنهایی
از همه دخترای مجرد فامیل خواستگاری کرده
اونام گفتن:
واای کی از تو بهتر♥ "الکی مثلا"
حالا پسر خالم رو همشون حساسه
سلام میکنم به دخترای فامیل
با قمه میوفته دنبالم :|
اشیا کوری چیست؟؟
بیماری ای ست که مامانم ب داداشم نسبت می دهد :
ای خدا از دست این پسر لباساش رو میزه کتاباش زیر تخته خودکاراش رو زمین پخشه
پس کی میخواد اشیاکوریش خوب بشه
نحوه چینش وسایل تو خونه ما به این صورته که هر چی وسایل بیشتر استفاده بشه، کمتر دیده میشه!! یه نیروی عجیبی هست که تا دید از چیزی داریم استفاده میکنیم، سریع قایمش میکنه، ولو دسمال کاغذی باشه!!!:|
رفـیـقـمو بـردم خـونـه ، بـابـام بـش مـیـگـه : چـکـار مـیـکـنـی؟؟
مـیـگه : عـسـلـویـه سـر کـارم
بـابـام : بـه بـه سـلامـتـی ، حالا چـه فـازی هـسـتـی ؟؟
کـصـافـط بـرگـشـتـه مـیـگـه: مـاریجـوانـا o_0
نمیدونم چرا بابا مامانم فک میکنن وقتی با صدای بلند به خواهر کوچولوم بگن ساکت داداشت خوابه، من صداشونو نمیشنوم!!!
دیروز رفتیم خونه ی عموم اینا .........گودزیلاشون اومد به بابام گفت:
عمو........... عمو ......برام نقاشی میکشی؟
بابام گفت:باشه عزیزم ...
و شروع کرد به نقاشی کشیدن.
بعد از یه ربع بابام نقاشیش تموم شد(بلا نصبت شما خر کشیده بود اونم چه خری دستاش و پاهاش یه کیلومتر با هم فاصله داشت )
به گودزیلا نشونش داد .......
گودزیلامون یکم خیره شد بهش...
بابام گفت اگه گفتی این چیه؟
گودزیلامون گفت :مامان طاهره!!!!!!!!
بابام......../:
مامان طاهره...../:
استاد فرشچیان /:
خر مش قربون(دیگه قیافشو خودتون تصور کنین.)
و باز هم برادر هاى من حماسه مى آفرينند:
چند وقت پيش يه بارونى جديد خريده بودم ،پوشيدم كه بريم بيرون .
حالا به محض اينكه در جمع خانواده ظاهر شدم گودزيلامون نه گذاشت و نه برداشت گفت چه قد شبيه پيرزن ها شدى!
منم عصبانى شدم گفتم بيا بريم از هركى ميخواى بپرس
رفتيم پيش اون داداشم بهش ميگم :پارسا ،ارتا ميگه من شبيه پيرزن ها شدم
داداش منم فورى چشمشو واسه گوزيلا گرد كرد گفت:ارتا ادم هرچى ميبينه بايد به زبون بياره؟!!
من :((
برادران گرام:))
والدين ^_^
قا ديروز سر ظهر از بيرون اومدم خونه
طبق معمول از مامانم پرسيدم
ناهار چى داريم؟
در كمال تعجب به جاى كوفت بهم گفت عدس پلو عزيزم!?!؟
من يه لحظه فكر كردم خونه رو اشتباه اومدم وقتى كه مطمئن شدم درست اومدم
درخواست ويديؤ چك دادم ديدم نه واقعا صحنه درست بود.
آيا به نظر شما اين ربطى به خونه تكونى چند ماه ديگه نداره؟
بـه مـامـانـم مـیـگـم : مـامـان سـرتـو از تـو اون گـوشـی دربـیار گـشـنـگـی مـردیـم یـه چـیـزی درس کـن بـخـوریـم
داداشـم : بـیـگ لـایـک
آبـجـیـم : عـالـــــــــی
بـابـام : با اجازه کـپـی o_0
مـامـانـم : غلط خـوری زیـادی نـکـنـید بـلاکتون مـیـکـنمـا o_O
داشـتـیـم زنـدگـیـون رو مـیـکـردیـم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تـا یـه از خـدا بـی خـبری بـه مـامـانـم گـفـت واقـعـا واتـساپ نـداری
بــه مـامـانـم مـیـگـم:
انـارو واسـم دون مـیـکنـی بـخـورم...
مـیگـه...
هـمـیـنـجـوری گـازبــزن بـُخـور...
یـنـی رسـمـا مـنـو گـوسـپـنـد فـرض کـرده...
:((
مامان من هنوز باورش نشده رشته ی من کامپیوتره ،
تا کامپیوتر رو روشن میکنم میگه ول کن اون وامونده رو برو به درست برس !
به علت بروز بودن سایت از صفحات دیگر نیز دیدن فرمایید.
تعداد مطالب:
848 بازدید دیروز: 86 5 73 بازدید امروز: 11 کل بازدید: 994 1392 افراد آنلاین : 21 IP شما : 3.14.252.58 |